میرا
کتاب فوق العاده ای بود داستان خیلی قوی داشت در قالب داستان خیلی حرف ها رو به بهترین حالت ممکن بیان کرد. حالتی بود که نشون میداد بعضی آدمها / حکومت ها میخوان روی اشخاص کامل کنترل داشته باشند و سبک زندگی و عقایدشون در اختیار اون ها باشه و هر شخصی که جلوی دیدگاه ها و زورگویی هاشون ایستادگی کنه مریض خطاب میشه و از جامعه طرد میشه. جامعه ای ایده آل اون ها جامعه ای بود که کسی حق نداشت تنها باشه و همه میتونند با هم رابطه داشته باشند و به قول خودشون نباید دریغ کنند جسمشون رو از بقیه و تمام اعمالشون حتا
حالا که دارم می نویسم صدایش را میشنوم که با دئیردر حرف میزند. صدای خفه اش از دیوارها میگذرد ولی حرف هایش را تشخیص نمی دهم. لابد دارند از اولین ملاقاتشان حرف میزنند و یا از اولین شبشان. بدون شک دارند از یک اولین حرف میزنند چون دارند به آخرینش نزدیک میشوند.
در مقدمه ی این کتاب میخونیم که "آنچه برای او آشنا و عادی و طبیعی است برای ما خوانندگان غیر عادی و یا حتی کج و کوله و بی قواره جلوه می کند." و همین غیرعادی بودنش علت تمایزشه.فکر میکنم بهتره مقدمه ی این کتاب بعد از خوندن داستانش خونده بشه.این قسمت از کتاب رو دوست داشتم:برایم مشکل است از بیماریم حرف بزنم.به طور غیر مستقیم ظاهر می شودبدون درد و بدون نشانه ای واضح...برایم اتفاق افتاده است که فکر میکنم با لبخند زدن به کسی او را انتخاب کرده ام.او را جدا کرده ام خواسته ام فقط او شاهد محبت من باشد.فردِ
| میرایِ جاودان |همیشه وجودِ خودم را غیرقانونی حس میکنممیرا. (مرکب از میر + الف) هرچیز یا کسی که محکوم به مرگ است . میرنده . فانی . فناپذیر. که میرد. مائت . فانی . ها_ از لغتنامهی دهخداصحنهی قتلاون خانوم یخاخلاقِ شهرکتاب (مرکزی) گفت: میرا چاپ مجدد نمیشه افستش موجوده که ما نداریم. افستش رو خریدم. همینکه این کتاب اجازهی نشرِ مجدد پیدا نکرده دستخوشِ حسِ خوشی میشم. و این یعنی سانسورچی بایدآب رو بریزه اونجایی که میسوزه. جایِپایِ سانسورچی لا به لایِ صفحات به چشم میخوره چرا چون خودش رو اونجا میبینه چون
باید اعتراف کنم که اوایل فقط هاج و واج به صوت این کتاب صوتی که توسط رضا براتی تهیه شد بود گوش میدادم و میگفتم چقدر نویسنده هذیان نوشته و چطور ممکن است یکی اینقدر هذیان بنویسد ! از حجم گیجی ام و زیبایی صدای گوینده ی کتاب نمیدانستم به خودم برای انتخاب این کتاب لعنت بفرستم یا اینکه خودم را دلداری بدهم که حداقل صوتی است و لحن گوینده و موسیقی زمینه اش دلنشین است تا اینکه به اواخر کتاب رسیدم و تازه دستم آمد نویسنده چه چیزی را دارد لابه لای گزافه گویی های جنسی اش تصویر سازی میکند و جو کتاب و حالاتش
"با اندک کاغذی که برایم باقی مانده است می خواهم از پشیمانی ها از چیزهایی که ناممکن شدند از چیزهایی که می توانستند ساخته شوند ولی خراب شدند و از چیزهایی که به سبب کمیِ وقت نتوانستم انجامشان بدهم حرف بزنم.در درونم وضعیت تازه ای حس می کنم. هنوز خوب آن را نشناخته ام و از فکر کردن در باره اش می گریزم. بعضی اوقات حس میکنم که می توانم آن را از میان بردارم اما این خیال ترکم نمیکند. همیشه به نظرم رسیده است که می توانم کاری بکنم ولی هرگز کاری نکرده ام. گاهی تند و محکم روی قیرها راه می روم ولی هرگز به جایی
Christopher Frank
Paperback | Pages: 91 pages Rating: 3.88 | 4771 Users | 466 Reviews
Itemize About Books میرا
Title | : | میرا |
Author | : | Christopher Frank |
Book Format | : | Paperback |
Book Edition | : | First Edition |
Pages | : | Pages: 91 pages |
Published | : | 2005 by بازتاب نگار (first published December 1st 1972) |
Categories | : | Novels. Fiction. Literature |
Relation Supposing Books میرا
میرا تصویرگر جامعهای است که «فردیت» هیچ معنایی در آن ندارد. به زبان جامعهشناختی، میرا از جامعهای سخن میگوید که اصالت با جمع است نه فرد. در چنین جامعهای حتی اگر «فردیتی» را بتوان متصور بود، فردیتی است که تجلی ارزشهای جمعی جامعه است. در چنین جامعهای عرصه خصوصی، شخصی یا فردی -حتی در فردیترین امور مانند روابط جنسی- نه تنها ضد ارزش یا نامطلوب، بلکه فراتر از آن، اساساً مهمل و بیمعنیست.Point Books During میرا
Original Title: | Mortelle |
ISBN: | 9648223092 (ISBN13: 9789648223095) |
Edition Language: | Persian |
Rating About Books میرا
Ratings: 3.88 From 4771 Users | 466 ReviewsColumn About Books میرا
بازهم داستانی با موضوعی تکراری: کمونیزم! ولی با روایت متفاوت با داستانی متفاوت.شروع داستان بقدری تکان دهنده بود که براحتی شما رو برای خوندن یک داستان عالی آماده میکرد: ما در مربع شماره ... و در خانه ای با دیوارهای شفاف زندگی میکنیم ! خانه هایی که شیشه ای بود. مالکیتی نبود حتی خوانواده و دوستان شخص هم آن خودش نبود. و در نهایت به این پوشش عدالت میزنند.اسم میرا ایهام دارد. یک همان مردنی و مرگ آور و معنای استعاره ای آن : انسان !انسان بودن یعنی میرا بودن.دارای قابلیت کشتن و کشته شدن. جایی که کودک درکتاب فوق العاده ای بود داستان خیلی قوی داشت در قالب داستان خیلی حرف ها رو به بهترین حالت ممکن بیان کرد. حالتی بود که نشون میداد بعضی آدمها / حکومت ها میخوان روی اشخاص کامل کنترل داشته باشند و سبک زندگی و عقایدشون در اختیار اون ها باشه و هر شخصی که جلوی دیدگاه ها و زورگویی هاشون ایستادگی کنه مریض خطاب میشه و از جامعه طرد میشه. جامعه ای ایده آل اون ها جامعه ای بود که کسی حق نداشت تنها باشه و همه میتونند با هم رابطه داشته باشند و به قول خودشون نباید دریغ کنند جسمشون رو از بقیه و تمام اعمالشون حتا
حالا که دارم می نویسم صدایش را میشنوم که با دئیردر حرف میزند. صدای خفه اش از دیوارها میگذرد ولی حرف هایش را تشخیص نمی دهم. لابد دارند از اولین ملاقاتشان حرف میزنند و یا از اولین شبشان. بدون شک دارند از یک اولین حرف میزنند چون دارند به آخرینش نزدیک میشوند.
در مقدمه ی این کتاب میخونیم که "آنچه برای او آشنا و عادی و طبیعی است برای ما خوانندگان غیر عادی و یا حتی کج و کوله و بی قواره جلوه می کند." و همین غیرعادی بودنش علت تمایزشه.فکر میکنم بهتره مقدمه ی این کتاب بعد از خوندن داستانش خونده بشه.این قسمت از کتاب رو دوست داشتم:برایم مشکل است از بیماریم حرف بزنم.به طور غیر مستقیم ظاهر می شودبدون درد و بدون نشانه ای واضح...برایم اتفاق افتاده است که فکر میکنم با لبخند زدن به کسی او را انتخاب کرده ام.او را جدا کرده ام خواسته ام فقط او شاهد محبت من باشد.فردِ
| میرایِ جاودان |همیشه وجودِ خودم را غیرقانونی حس میکنممیرا. (مرکب از میر + الف) هرچیز یا کسی که محکوم به مرگ است . میرنده . فانی . فناپذیر. که میرد. مائت . فانی . ها_ از لغتنامهی دهخداصحنهی قتلاون خانوم یخاخلاقِ شهرکتاب (مرکزی) گفت: میرا چاپ مجدد نمیشه افستش موجوده که ما نداریم. افستش رو خریدم. همینکه این کتاب اجازهی نشرِ مجدد پیدا نکرده دستخوشِ حسِ خوشی میشم. و این یعنی سانسورچی بایدآب رو بریزه اونجایی که میسوزه. جایِپایِ سانسورچی لا به لایِ صفحات به چشم میخوره چرا چون خودش رو اونجا میبینه چون
باید اعتراف کنم که اوایل فقط هاج و واج به صوت این کتاب صوتی که توسط رضا براتی تهیه شد بود گوش میدادم و میگفتم چقدر نویسنده هذیان نوشته و چطور ممکن است یکی اینقدر هذیان بنویسد ! از حجم گیجی ام و زیبایی صدای گوینده ی کتاب نمیدانستم به خودم برای انتخاب این کتاب لعنت بفرستم یا اینکه خودم را دلداری بدهم که حداقل صوتی است و لحن گوینده و موسیقی زمینه اش دلنشین است تا اینکه به اواخر کتاب رسیدم و تازه دستم آمد نویسنده چه چیزی را دارد لابه لای گزافه گویی های جنسی اش تصویر سازی میکند و جو کتاب و حالاتش
"با اندک کاغذی که برایم باقی مانده است می خواهم از پشیمانی ها از چیزهایی که ناممکن شدند از چیزهایی که می توانستند ساخته شوند ولی خراب شدند و از چیزهایی که به سبب کمیِ وقت نتوانستم انجامشان بدهم حرف بزنم.در درونم وضعیت تازه ای حس می کنم. هنوز خوب آن را نشناخته ام و از فکر کردن در باره اش می گریزم. بعضی اوقات حس میکنم که می توانم آن را از میان بردارم اما این خیال ترکم نمیکند. همیشه به نظرم رسیده است که می توانم کاری بکنم ولی هرگز کاری نکرده ام. گاهی تند و محکم روی قیرها راه می روم ولی هرگز به جایی
0 Comments:
Post a Comment
Note: Only a member of this blog may post a comment.